بهارستان تنها نمانده ، تاریخ اینجا هنوز نفس می کشد.کوچه را که بکاوی خشت خشت خانه ها بوی تاریخ می دهند ، بوی زندگی نسل هایی که آمدند و بی درنگ جا بر ردپای هم نهاده اند و حالا از آنها همین خانه های آجری مانده و میدانی که خود تاریخ است .رد تاریخ را که از مجسمه مدرس ایستاده در میانه میدان دنبال کنی ، ساختمان های مسجد و مدرسه سپهسالار چشم نواز است و تابلوهای قرمز مدام به تو هشدار می دهند که ورود ممنوع است.همجواری با مجلس بهانه مناسبی است که ورود همه حتی گردشگران به مهمترین بنای تاریخی دوران قاجار در تهران ممنوع باشد، مگر با اجازه کتبی.
مسجد و مدرسه سپهسالار بر اساس نقشه های دارالاخلافه در شرقی ترین نقطه تهران قدیم واقع اند. جایی محصور میان درختان چهار باغ بزرگ . نگارستان ، بهارستان ، نظامیه و باغ سردار که حالا جز اسمی و خاطره ای ردی از آنها نمانده است .
سیم خاردارها و سربازان ایستاده بر ورودی های مدرسه و مسجد سپهسالار اگر بگذارند ، مقرنس کاری های کم نظیر ورودی های بنا چشم را خیره می کند. نگاه که می کنی. نقشه ها را که می کاوی بنا شش ورودی اصلی دارد که معماری کم نظیری آمیخته به هنر ایرانی بر پیکر آنها نشسته است .
«فریدون برومندی»، کارشناس بناهای تاریخی می گوید :«این بنا دارای سه ورودی در بخش شمالی بوده که به علت احداث کتابخانه مجلس توسط مهندس سیحون در سال 1342 خورشیدی مسدود و ارتباط این قسمت از بنا با باغ بهارستان قطع شده است. در جبهههای غربی (ورودی اصلی)، شرقی و جنوبی نیز در حال حاضر سه ورودی وجود دارد. ورودی اصلی با عقبنشینی نسبت به پیادهرو از الگوی
جلوخان تبعیت کرده و ورودی شرقی نیز چنین الگویی را به صورت سادهتری دارا ست.» ورودی جنوبی که هنگام ساخت بنا در کوچهای شش متری قرار داشته سردری ساده دارد که به حیاط دارالشفا گشوده میشود.خوب که نگاه کنی دیگر از دار الشفا خبری نیست و اکنون این فضا به محلی برای پاسخگویی به سوالات شرعی مراجعه کنندگان به مسجد تبدیل شده است .
عمیق تر که نگاه کنی در پس ورودیهای غربی و شرقی هشتی تقسیم بندی معماری دیدنی وجود داردکه اولی به گفته «برومندی» با پوشش کاربندی و عرقچین و دومی با کاسهسازی پوشش داده شدهاند.
«برومندی» می گوید :«طاق هفت کاسه در هشتی شرقی از شاهکارهای دوران شاگردی استاد جعفریان معمارباشی کاشانی است که در سه کاسه وسط مینیاتوری از هفت کاسه را ساخته است. زمانی که این طاق را ساخته هنوز استاد نبوده و به دلیل شاگرد بودن اجازه نداده اند به داخل بنا راه پیدا کند و کارش را در همان ورودی تمام کرده و رفته است .»
سپهسالار را باید از بناهای مهم و شاخص تاریخ معماری ایران به شمار آورد که نمونه کاملی از معماری متداول آن دوره را به نمایش می گذارد.
معماری این بنا که شاید بتوان به جرات آن را آخرین شاهکار ایرانی دانست، همانند بسیاری دیگر از مساجد ایرانی دارای الگوی چهار ایوانی است.
«برومندی » در این باره می گوید :«این بنا بیتردید یکی از بناهای شاخص و مهم تهران و به لحاظ تزیینات کمنظیر و تناسبات موزون در آن اثری ارزشمند در معماری ایرانی به شمار میرود. ساختمان آن با الهام از بهترین نمونههای پیشین خود همچون مسجد سید و مسجد حکیم اصفهان و مسجد سلطانی سمنان و دانشگاه الازهر مصر طراحی شده و از هر نظر تابع الگوهای معماری سنتی ایرانی است.» تاریخ گواهی می دهد که طراح و ناظر بنا میرزا مهدیخان شقاقی، ممتحنالدوله (1263 _ 1327 ه.ق) و سازنده آن ابوالحسنخان معمارباشی است.
میرزا مهدیخان شقاقی فرزند رضاقلیخان از حقانین ایل قشقایی است. وی پس از دو سال تحصیل طب در دارالفنون در سن 14 سالگی به همراه گروه 42 نفری از دانشآموزان ایرانی به فرانسه فرستاده شد. او در آنجا به علت اندام درشت خود به «حسین کُرد» معروف شد اما پس از طی دو سال تحصیلات مقدماتی و گرفتن دیپلم در مدرسه دیپ به پاریس بازگشت و وارد مدرسه مهندسی راه و پلسازی شد و در سال 1243 ش (1864 م)دیپلم مهندسی خود را دریافت کرد.
وی در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا (1306 ه.ق) یکی از همراهان او بود و به همین جهت به لقب ممتحنالدوله نائل شد.
از جمله آثار مهندسی ممتحنالدوله میتوان به طرح منزل و مسجد و مدرسه سپهسالار، نقشه قصر فیروزه و چند بنای دیگر اشاره کرد. وی مدتی نیز در زمان وزارت قوامالدوله به عنوان مستشار وزارت امور خارجه به خدمت پرداخت. از او آثار و نوشتههای عدیدهای بر جای مانده که خاطرات وی از مهمترین آنها است.
ممتحنالدوله شقاقی در خاطرات خود مینویسد: «... طراحی و ساختن آن بنا به من رجوع گشت. من استاد حسن معمار قمی را جهت همکاری از قم به طهران آوردم، و مرحوم میرزاحسن خان منشی اسرار هم همراهی مینمود و شهریه و انعام دادند و ساختن این بناها از مسجد ناصری (سپهسالار) و عمارت بهارستان به من و او واگذار شد. من به عنوان مهندس طراح فقط در ساختن آن بنا نظارت میکردم. مرحوم آقاوجیه سپهسالار ثانی که طرف توجه میرزاحسن خان بود متاسفانه این خدمت معماری را از آن استاد قمی ذوفن را از خدمت خارج نمود، و من ماندم با یک مشت معماران مورد اعتماد که _ الحمدالله _ ساختمانها را به اتمام رساندیم.»
در زمان حیات ممتحنالدوله فرزندان سوم و یازدهم وی در ایران به نامهای کیومرث (مهدی)، ماژور حصنالسلطنه (1258 – 1290 ش) و حسنعلی خان شقاقی (1280 – 1322 ش) و فرزند هفتم وی محمدعلی خان شقاقی (1273 – 1249 ش) هنگام نبرد با ارتش آلمان در بحبوحه جنگ جهانی اول به وسیله گاز سمی نیروهای آلمانی مسموم شد و بدین ترتیب کشته شدند و از دست رفتن آنها سبب افسردگی روحی شدید در وی شد.
با وجود اینکه طراحی مسجد و مدرسه سپهسالار به مهندس میرزا مهدی خان شقاقی منتسب است اما به گفته صاحب نظران تاثیر بسزای استاد حسن قمی در شکلگیری این بنا انکارناپذیر است.
حیاط مربع مدرسه سپهسالار با چهار ایوان، ایدهآل مسجدسازی ایرانی است. انبار این حیاط 62 در 63 متری میباشد که از چهار جهت دو طبقه ساخته شده است و 60 حجره در دو طبقه برای سکونت طلاب علوم دینی وجد دارد.
شبستان تابستانی که از ترکیب ایوان جنوبی، نبدخانه و سه گنبد جنبی و دو گوشواره تشکیل شده است، بزرگترین و دیدنی ترین فضای مسجد است. در واقع این قسمت از بنا موجب تمایز آن با دیگر مساجد شده و آن را در ردیف آخرین شاهکار معماری دوره سنتی قرار داده است. روی گوشوارهها دو گنبد به دهانه 10 متر و ارتفاع 15 متر قرار گرفته است که در مجموع مساحتی نزدیک به 1300 مترمربع را اشغال نموده است. چنانچه «برومندی » می گوید :«معمار در این تجربه در واقع به جای استفاده از فیلپوش با استفاده از سیستم طاق و تویزه، گنبد را روی چهار نقطه قرار داده است این تحول معماری مستلزم راهحلی سازهای بوده که در نوع خود بیسابقه است و از این نظر سبکترین و ظریفترین گنبدخانه را خلق کرده است. »
جدا از شبستان تابستانی شبستان زمستانی این مسجد با ستونهای ظریف سنگی و طاقهای آجری متنوع در پشت ایوان شرقی کاملا تابع الگوهای مسجدسازی ایرانی ساخته شده است . این فضا با 44 ستون سنگی ، به چهل ستون معروف است. این قسمت از بنا به شهادت اسناد تاریخی اواخر دهه چهل توسط استاد لرزاده تغییرات مهمی یافته است .در این دوره تمام تزئینات این ستون ها که خاص و موسوم دوره قاجار بود زیر لایه ای از سنگ های مرمر مدفون شد.
حیاط مربع شکل را که دور بزنی ، حجرههای طلبهها الگوی دیگری است که در کنار ایوانها و مهتابیها، مسجد و مدرسه را کامل میکند و موجب وسعت فضای حیاط شده است. اغلب حجرهها دارای یک ایوان کوچک در قسمت ورودی، یک فضای سه قسمتی اصلی و یک پستو است. پستو به عنوان اتاقی متغیر در قناسی زمین قرار گرفته و در سلسله مراتب فضایی، خصوصیترین بخش حجره را تشکیل میدهد. مجموعه فضاهایی که اشاره شد به همراه هشت مناره رفیع که بلندترین آنها 37 متر و کوتاهترین آن 25 متر ارتفاع دارند، فضای اصلی مسجد را شکل میدهد.
چهار مناره جنوبی با پایههایی که تا حدود سه متر آن سنگ است به طرز ظریف و دلپسندی حجاری در مفاصل و جرز سنگها برای استحکام بنا سربریزی شده است و تمامی منارهها با کاشی لعابدار مصور و منقوشند.
حیاط کوچکی در جنوب شرقی بنا قرار دارد که زمانی حیاط دارالشفا بوده و امروز بنام حیاط پاسخگویی به «سئوالات شرعی و دریافت وجوهات» مشهور است و زمانی در وسط آن حوضچه وجود داشته است. در شمال این مجموعه حیاط دیگری قرار دارد که محل سکونت نایبالتولیه مسجد میباشد. این بخش دارای شاهنشینی در قسمت شرقی و تعدادی اتاق در قسمت غربی است و در شمال حیاط تعدادی اتاق کوچک برای سرویس بهداشتی و آبدارخانه وجود دارد. این قسمتها از الگوی یک بنای مسکونی حیاط مرکزی تبعیت کرده است.
در کنج شمال غربی بنا تالار ستونداری به نام چهل شیر وجود دارد که در مرکز آن در میان هشت ستون حوض سنگی قرار دارد که آب انبار و محل وضوخانه مدرسه و مسجد بوده و از قنات اختصاصی مسجد به نام مهران مجرایی داشته است. برومندی میگوید :« حالا دیگر قنات خشک شده ، خشک خشک. »
سرت را که بالا بگیری ، بالای ایوان شمالی، ساعت بزرگ مسجد و مدرسه قرار دارد.سالهاست به خواب رفته .کی « کسی نمیداند » این را « برومندی»می گوید اما تومی توانی چهره دو برادر ساعت ساز را ببینی که کنار ناقوس ها بالا می روند ، پایین می آیند و می گویند :«ساعت کار می کند.زنده است.ببینید الان 10 دقیقه جلو رفته اما درست می شود چند روز دیگر صدای ناقوس هایش را همه می شوند.»
آنها برادران ساعتچی اند .آمده اند که زندگی را به ساعت قدیمی سپهسالار بازگرداند.می گویند :« ساعت کاملی در زمان خود بوده .در حد و اندازه های ساعت بیگ بن برلین است .باور نمی کردیم که راه بیفتد.»
صدای «برومندی » از جای دیگر بلند می شود که :« این ساعت با سه ناقوس در سال 1880 میلادی ساخته شده و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه از پاریس به تهران حمل و دراین قسمت از بنا نصب شده است. »
نگاه که می کنی ،ساعت مدرسه دو صفحه دارد یکی رو به صحن مدرسه و دیگری رو به جانب عمارت میرزا حسینخان سپهسالار (مجلس شورای ملی سابق). دنباله ایوان شمالی که سالها پیش از این گلخانه زمستانی مدرسه بوده از سال 1310 ش به تالار سخنرانی، تدریس، وعظ و تبلیغ تبدیل شده است. حالا این تالار محل دارالقرآن و بسیج مجموعه است.
ساختمان کتابخانه در ضلع شمال شرقی مدرسه قرار دارد که در سال 1313 ش به صورت هماهنگ با مدرسه در دو طبقه و یک زیرزمین طراحی و ساخته شده است. قسمت غربی آن در سال 1315 ش به فرهنگستان علوم ایران اختصاص یافت که اکنون جزو ساختمان کتابخانه و بخشی از آن نیز جزو ساختمان اداری مدرسه محسوب میشود.
«برومندی » آجرهای رنگ به رنگ را نشان می دهد و می گوید :«همان موقع برای وسعت بخشیدن به حیاط کتابخانه از فضای اتاقهای جنوبی حیاط مربوطه کاسته شد و نمای این قسمت در هماهنگی با نمای کتابخانه دستخوش تغییرات شد. »
بخش فرسوده جنوب شرقی مسجد پشت به شبستان زمستانی که زمانی گرمابه و سرویسهای بهداشتی مدرسه را در خود جای داده بود، در اوایل دهه 1370 ش تخریب و به جای آن بنایی ناهمگون با مجموعه برای کلاسهای درس و اداری مدرسه و ناهارخوری و سرویسهای بهداشتی ساخته شد. عمیق تر که نگاه می کنی انگار این قسمت خود را به بنا تحمیل کرده ،انگار از جنس دیگری است.
سال 57 که انقلاب شد، مسجد و مدرسه سپهسالار به مدرسه عالی شهید مطهری تغییر نام داد.این روزها مسجد و مدرسه عالی شهید مطهری میزبان بسیاری از مراسم مهم مذهبی، کشوری و لشکری است و به این اعتبار میتوان آن را بنای یادمانی دانست که در تحولات سیاسی یکصد ساله اخیر مطرح بوده است. بنایی همسایه با ساختمان قدیمی مجلس یا همان دارالشورا که بر سردرش حک شده «عدل مظفر» .جایی ایستاده بر نقطه عطف تاریخ این سرزمین: میدان بهارستان . میدانی که هنوز تاریخ را نفس می کشد با سپهسالار ،مدرس و خانه هایی که خشت هایشان بوی تاریخ و کهنگی می دهند بوی مجلس ، مشروطه آزادی خواهی ...